خبر دردناگ مرگ کولبران در زیر آوار بهمن و دیدن تصاویر ارسالی از سوی یک مخاطب عزیز و دردمند (م. زارعی)، ناخودآگاه مرا به یاد نفرینی قدیمی انداخت که می گفت: «الاهی نان سواره باشد و تو پیاده!» ناخودآگاه، به این فکر افتادم که پندار بخش قابلتوجّهی از مردم ما نفرین زدهاند که این چنین باید جان بر کف بگیرند و به دنبال نان بدوند! آخر چهار جوان کرد در راه "نان" جان از دست دادهاند! کولبران گاهی روی مین میروند و گاهی با شلیک گلوله و گاهی نیز به دست اینگونه حوادث طبیعی جان از کف میدهند. اغلب آنان کارگرانی روزمزد هستند که برای لقمه نانی بار دیگران را بر دوش میکشند. بنا به برخی گزارشها کولبران در سه استان کردستان، کرمانشاه و آذربایجان غربی فعالاند. برخی از این استانها بسیار محروماند و بیکاری در آنها بسیار بالا است. گاهی معلول میشوند و گاه زندگی از دست میدهند. قماری است بر سر زندگی با دستآوردی ناچیز! آری برای بخش قابل توجهی از مردم ایران نان سواره است و آنان در پی رسیدن به این سوار بیرحم دواناند و گاه اینچنین زندگی را میبازند. امروز خبرنگاری از من میپرسید که انتظارات از رئیس جمهور چیست؟ باید در روزهای آینده به این پرسش پاسخ بدهم. حالا با دیدن این تصاویر میتوانم بگویم مهمترین انتظارام از حکومت در حال حاضر این است که کاری بکند که برای تمامی افراد این ملّت، نان پیاده باشد و مردم سواره باشند. دیگر چنین نباشد که هموطنان ما شاهد یکهسواری "نان" باشند و در پی آن دوان گردند و بدان نرسند و یا با دشواری و زحمت زیاد بدان نایل گردند. قرار بود انقلاب (انقلابی که اکنون به سالگرد ٣٩ سالگیاش نزدیک شدهایم) فقر و نابرابری و تبعیض و فساد را از بین ببرد و زندگیای شایسته برای همهی مردم ایران فراهم سازد. اما الآن جمعیت کثیری از مردم ما وضع و حالشان بهگونهای است که باید بگوییم دچار همان نفرین قدیمی شدهاند زیرا "آنان پیادهاند و نان سواره است". ضمن همدردی با مردم سردشت و خانوادههای این عزیزان و تمامی مردم کردی که همدرد با این خانوادهها هستند و بهنوعی دلشکستهاند و چهبسا نگران عزیزان خودشان هم هستند، از این مخاطب عزیز برای ارسال این تصاویر تشکر میکنم. امیدوارام انتشار این تصاویر خانوادههای داغدار را ناراحت نکند. شاید انعکاس این تصاویر سبب شود مخاطبان بیشتری و مردمان بیشتری در رنج خانوادههای کرد شریک شوند. شاید مسئولی تلنگری به وجداناش بخورد و فکری به حال محرومیت کردستان عزیز و مردم شریف و مهرباناش بکند. قرار بود حکومت برای مردم پدری کند. بگذارید تصاویر برادران از کف داده را منتشر کنیم بلکه تذکری برای پدری کردن بشود! شاید...
نظرات
صدیق فرامرزی
11 بهمن 1395 - 08:21کولبر کورد هر بار که کوله ای بر پشت رنجش میبندد بیگمان قصد سفر دارد و توشه ی آخرتی را میچیند را که از اول شروع میشود.... مرگ کولبر فقط آمار است ....فاجعه نیست ....ساختمان های پر زرق و برق و لوکس بر سرش آوار نشده است....کولبر کورد هیچ سمتی ندارد او فقط کارمند رنجستان است بنابراین کسی او را نمیشناسد و لحظه های جان کندنش تعقیب نمیشود و شعر نمیگردد.... کولبر کورد را آواری از بهمن پوشانده است سرد سرد .. مثل شعله های پلاسکو گرم نیست..... او ذوب نشده است....یخ بسته است.. همین است که صدا نمیدهد ....... کولبر کورد شهید نشده است و همچنان زیر آوار بهمن های انتظار تمام میشود و کسی هم بر روی آوارش شیون سر نمیدهد کولبر کورد خانه ای ندارد تا دیوارهایش گل باران شود .....او فقط یه کوله داشته است ....که هیچگاه به منزل نرسانده و از آن ننوشیده ..... کسی کولبر کورد را بیمه نخواهد کرد...چون او قاچاقچی است و برای نا ن جان داده است..... کولبر کورد زخم کوهستان های کوردستان است که پایمال بی خیالی سواران بی تدبیری است..... کولبر کورد هیچ سهمی ندارد....حتی واژه ها هم برایش باید مسموم و منضبط باشند...... اوآرام و بی سروصدا خاموش و دفن میشود..... کاره ای نبوده است.....